کد مطلب:288484 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:165

مکان ظهور
در علامات ظهور بیان شد كه سفیانی از بیابان یابس به سوی فلسطین هجوم می آورد و دمشق، فلسطین، اردن، حمص، حلب و قنسرین را فتح می سازد. در مقابل او، اصهب و ابقع در شام به قصد دست یابی به حكومت با وی به پیكار می پردازند، اما با شكست مواجه شده و كشته می گردند. سپس سفیانی همتی ندارد جز تسلط بر آل محمد (علیهم السلام) و شیعیانشان. برای نیل به این مقصود، دو سپاه یكی به مدینه و دیگری به عراق گسیل می دارد. سپاهی كه عازم مدینه شده، خود را كه به آنجا می رساند، سه روزه آنجا را غارت می كند. مهدی علیه السلام كه در مدینه است، به سوی مكه رهسپار می شود. فرمانده لشكر سفیانی، گروهی به دنبال ایشان می فرستد كه در بیداء به زمین فرو می روند. اما سپاهی كه متوجه عراق گشته، در كوفه فرود می آید و شیعیان آل محمد را یا از دم تیغ می گذارند، یا به دار می آویزد و یا اسیر می سازد. آنها سپس از كوفه عازم شام می شوند. اما سپاه حق جویان از كوفه به سوی آنان شتافته و همگیشان را به خاك و خون می كشند و اسیران و غنائم را از ایشان باز پس می ستانند. اما مهدی علیه السلام بعد از آنكه به مكه رسید، اصحابش گرد وی را می گیرند. آنان سیصد و سیزده تن به شمار رزم آوران بدر هستند. چون این تعداد نزد او جمع می شوند، امرش را آشكار می سازد و آنان را در ذی طوی در انتظار خود باقی می گذارد. سپس مردی از اصحاب خود را به سوی اهل مكه می فرستد و ایشان را به یاری خویش فرا می خواند. اما آنها اورا بین ركن و مقام به قتل می رسانند. او همان نفس زكیه است. این خبر به مهدی علیه السلام می رسد. پس با اصحاب خود از طریق عقبه ذی طول به سوی مكه ره می سپرد



[ صفحه 335]



تا به مسجد الحرام می رسد و آنجا در جنب مقام ابراهیم چهار ركعت نماز می گزارد. سپس پشت خود را به حجر الاسود تكیه داده و برای مردم چنان خطبه ای می خواند كه هیچ كس نظیرش را نشنیده باشد. روایت شده كه اولین سخن او این آیه است: بقیه الله خیر لكم ان كنتم مومنین: باقی مانده (حجج الهی) برای شما بهتر است اگر باور دارید. سپس می گوید: انا بقیه الله فی ارضه: من باقی مانده خدا در زمین اش می باشم. روایت دیگر بیانگر آن است كه او بین ركن و مقام به نماز می ایستد، و بعد از آن باز می گردد، و همراه او وزیرش می باشد. او پشت به خانه كعبه می دهد و چنین ندای یاری خواهی بلند می سازد: یا ایها الناس انا نستنصر الله و من اجابنا من الناس او و كل مسلم علی من ظلمنا و انا اهل بیت نبیكم محمد و نحن اولی الناس بالله و بمحمد (ص)، فمن حاجتی فی آدم فانا اولی الناس بادم، و من حاجنی فی نوح فانا اولی الناس بنوح، و من حاجنی فی ابراهیم فانا اولی الناس بابراهیم، و من حاجنی فی محمد فانا اولی الناس بمحمد، و من حاجنی فی النبیین فانا اولی الناس بالنبیین، الیس الله یقول فی محكم كتابه: ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین ذریه بعضها من بعض و الله سمیع علیم. الا و من حاجنی فی كتاب الله فانا اولی الناس بكتاب الله، الا و من حاجنی فی سنه رسول الله فانا اولی الناس بسنه رسول الله: ای مردم، ما و هر كه ما را اجابت كند یا هر مسلمانی از خدا بر كسانی كه بر ما ستم كنند یاری می طلبیم. ما خاندان پیامبرتان محمد (صلی الله علیه و آله) هستیم. ما شایسته ترین خلق به خدا و محمد (صلی الله علیه و آله) هستیم. هر كه درباره آدم با من محاجه دارد، من سزاوارترین مردم به آدم هستم. هر كه درباره نوح با من محاجه دارد، من سزاوارترین مردم به نوح هستم. هر كه در باره ابراهیم با من



[ صفحه 336]



محاجه دارد، من سزاوارترین مردم به ابراهیم هستم. هر كه در باره محمد (صلی الله علیه و آله) با من محاجه دارد، من سزاوارترین مردم به محمد هستم. هر كه درباره پیامبران با من محاجه دارد، من سزاوارترین مردم به پیامبران هستم. آیا این سخن خدای متعالی نیست كه در كتاب محكم خود می فرماید: خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید. اینان خاندانی می باشند كه برخی از (نسل) برخی دیگرند، و خداوند شنوای داناست هان هر كه از كتاب خدا، از من دلیل می خواهد، من سزاوارترین خلق به كتاب خدا هستم. هان، هر كس در سنت رسول خدا با من محاجه دارد، من سزاوارترین مردم به سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستم. بعد از این سخنان، اصحابش كه سیصد و سیزده نفرند، بین ركن و مقام با او بیعت می كنند. چون سپاه او تكمیل شده و به ده هزار نفر برسد، از مكه قیام جهانی خود را آغاز می كند. روایت شده كه چون قیام نماید، هیچ معبودی غیر خداوند عزوجل باقی نمی ماند مگر آنكه آتشی بر آن فرود می آید و آن را می سوزاند. و آن قیام نخواهد بود مگر بعد از غیبتی طولانی، تا خداوند بداند چه كسی در غیبت او را اطاعت می كند و به وی ایمان می آورد.